مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا» تأملی است در فلسفه تعلیم و تربیت که طی آن به وارسی و نقد مبانی معرفتی نظام آموزشی ایران پرداخته است. نظام آموزش عالی در ایران حسب تلقیِ آن مقاله، مبناگرایانه و تاریخی است و لذا مانع رشد ظرفیتهای فکری کنشگران این عرصه، یعنی استاد و دانشجو بوده است و راه درمان آن نیز تغییر و انتقال به گفتمان جغرافیاگرایی است. مقالة حاضر در واقع مروری است بر مقاله مذکور و در مقام نقد آن مدعی است که اولاً بر پشتوانههای نااستواری تکیه کرده و ثانیاً به آنچه از گفتمان پستمدرن در این باب اخذ نموده نیز پایبند نمانده است و لذا نتوانسته مصداق مطابقی از رهیافت مورد توصیه خود باشد. این ناهمراهی و خلافآمدها خود را در سطوح مختلف و در جای جای مقاله نشان دادهاند و لذا معروض نقدهای نظری و مفهومی ما واقع شدهاند.
شجاعیزند, علیرضا. (1397). مبناگزینیهای ناگزیر مبناگریزان؛ نقدی بر مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا». فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 11(43), 33-58. doi: 10.22034/jsfc.2018.88848
MLA
علیرضا شجاعیزند. "مبناگزینیهای ناگزیر مبناگریزان؛ نقدی بر مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا»". فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 11, 43, 1397, 33-58. doi: 10.22034/jsfc.2018.88848
HARVARD
شجاعیزند, علیرضا. (1397). 'مبناگزینیهای ناگزیر مبناگریزان؛ نقدی بر مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا»', فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 11(43), pp. 33-58. doi: 10.22034/jsfc.2018.88848
VANCOUVER
شجاعیزند, علیرضا. مبناگزینیهای ناگزیر مبناگریزان؛ نقدی بر مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا». فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 1397; 11(43): 33-58. doi: 10.22034/jsfc.2018.88848