تحقیق حاضر به بررسی پایاننامههای کارشناسیارشد جامعهشناسی با رویکردی انتقادی میپردازد. به این منظور، توجه اصلی در این تحقیق به موضوعات و روشهای بهکاررفته در این پایاننامهها و ارتباط آنها با یکدیگر است. در بررسی حاضر از دو نظریه برای طراحی چارچوب مفهومی استفاده شده است: از نظریه سطوح واقعیت اجتماعی جورج ریتزر برای پوشش موضوعات و از نظریه معرفت و علائق بشری هابرماس برای پوشش روشهای بهکاررفته در این پایاننامهها. جامعه آماری در این تحقیق کلیه پایاننامههای جامعهشناسی در دانشکدههای علوم اجتماعی کشور بوده که با استفاده از نمونهگیری قضاوتی و غیراحتمالی، دو دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر غلبه موضوعات ذهنی نسبت به موضوعات عینی بوده است. اما در خصوص خرد یا کلان بودن موضوعات، گرایش به موضوعات سطح خرد در پایاننامههای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و گرایش به موضوعات سطح کلان در دانشگاه تهران بیشتر بوده است. اما در بخش روشهای تحقیق در هر دو دانشگاه استفاده از روشهای انتقادی بسیار اندک بوده است. نتایج تحقیق در خصوص ارتباط موضوعات و روشهای بهکاررفته در پایاننامهها، حاکی از آن است که غالباً انتخاب روش تحقیق نه بر اساس موضوع و شرایط تحقیق بلکه تحت تأثیر عادات و شیوههای رایج در تحقیقات صورت گرفته است.