استاد حوزه علمیه قم و دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چکیده
پرسش اصلی این پژوهش این است: فلسفه در محیطهای دانشگاهی و حوزوی از چه آسیبهایی برخوردار است؟ مهمترین آسیب فلسفه غرب، رویکرد تقلیدی و ترجمهای آن در محیطهای علمی است. آسیب فلسفه اسلامی، ناکارآمدی آن در عرصههای اجتماعی و تأثیرگذاری بر علوم انسانی است. سؤال این است که چگونه میتوان فلسفه اسلامی را کاربردی کرد تا از عرش نظر به فرش عمل تنزل یابد. پاسخ این پرسش در قالب چهار پیشنهاد مطرح میگردد. پیشنهاد نخست: تأسیس فلسفة فلسفه اسلامی است. فلسفة فلسفه اسلامی، رویکردی درجه دوم و پسینی به فلسفه اسلامی است که با روش تاریخی و منطقی به پرسشهای بیرونیِ فلسفه اسلامی پاسخ میدهد. پاسخیابی به پرسشهای بیرونی با نگرش تاریخی و منطقی، هماهنگی فلسفه اسلامی با نیازهای معاصر را میسر میسازد و کاربرد عملی آن را ممکن میسازد. پیشنهاد دوم: تأسیس حکمت نوین اسلامی (حکمت خودی) از طریق شکلگیری فلسفههای مضاف مانند فلسفه جامعه، فلسفه رسانه، فلسفه هنر، فلسفه سینما، فلسفه تکنولوژی، فلسفه سلامت، فلسفه پرستاری و غیره در کنار فلسفههای هستی، معرفت، نفس و دین. این اتفاق وقتی میافتد که موضوع فلسفه از وجود بما هو وجود به وجود انضمامی انسان تغییر یابد. پیشنهاد سوم: تکمیل روششناسی فلسفه از عقل نظری محض به عقلانیت کاربردی یا عقلانیت معطوف به عمل. پیشنهاد چهارم: بهرهگیری فلسفه اسلامی از آموزههای اسلام. این مقاله قبل از پرداختن به این پیشنهادها، به علت اصلیِ غیرکاربردی بودن فلسفه اسلامی یعنی تعریف فلسفه اشاره کرده است.