هوش فرهنگی بهعنوان قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف شده است. با توجه به متنوع و چندفرهنگی بودن جامعه ایرانی، هدف اصلی مقاله حاضر سنجش وضعیت هوش فرهنگی و عوامل مؤثر بر آن است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. همچنین از نظر کنترل شرایط پژوهش یک بررسی پیمایشی، از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی، مقطعی است (نیمه نخست سال 1390). جامعه آماری پژوهش شهروندان 15 سال به بالای مناطق چندگانه شهر سنندج بوده، حجم نمونه مقتضی با توجه به حداکثر پراکندگی و خطای 5 درصد بر اساس فرمول کوکران، 340 نفر تعیین شده است و شیوه نمونهگیری نیز به روش خوشهای چندمرحلهای انجام پذیرفته است. نتایج توصیفی تحقیق، از مطلوبیت وضعیت متغیرهای تحقیق بهویژه متغیر وابسته یعنی هوش فرهنگی و ابعاد آن حکایت دارند. همچنین نتایج تحلیلی تحقیق، حاکی از اثر معنادار متغیرهای مستقل یعنی همدلی فرهنگی، ابتکار اجتماعی و قومگرایی بر شاخص هوش فرهنگی است. از این منظر، اثر ابتکار اجتماعی و همدلی فرهنگی مستقیم و اثر قومگرایی مطابق انتظارات نظری منفی و معکوس بوده است. در نهایت انتظار آن است که %24 از واریانس هوش فرهنگی با استفاده از واریانسهای ترکیب خطی همدلی فرهنگی، ابتکار اجتماعی، قومگرایی اجتماعی و قومگرایی اقتصادی تبیین شود.