در سالهای اخیر توجه زیادی به دانش خلاقانه تریز و ابزارهای آن شده است، اما در بین ابزارهای تریز، پژوهشگران حوزههای مختلف بیش از همه از ابزار چهل اصل ابداعی برای زمینه کاری خود استفاده کردهاند. پژوهش پیش رو ضمن نقد شیوه رایج استفاده از این ابزار در حوزه علوم اجتماعی که منجر به برداشت غیرعلمی و نادرست از آن شده، به ارائه شیوه کارآمدتری جهت استفاده درست از این ابزار در حوزه خطمشیگذاری فرهنگی پرداخته است. در این پژوهش که گردآوری دادههای آن با دو روش مطالعات کتابخانهای و مصاحبه نیمهساختیافته صورت گرفته، الگوی اولیه با روش تحلیل مضمونی قیاسی تدوین شده و سپس از روشهای دلفی و گروه کانونی جهت اصلاح و ارتقای الگوی پیشنهادی استفاده شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، بهمنظور بهرهگیری کارآمدتر از ابزار چهل اصل در حوزه خطمشیگذاری فرهنگی، از بین دو روش بهرهگیری از این ابزار یعنی «دوستی با اصلها» و «ماتریس تضاد فنی»، روش اول تجویز میشود. بر این اساس پس از واکاویهای متعدد، این پژوهش 36 راهنما را ذیل 34 اصل از بین اصول چهلگانه، جهت حل مسائل حوزه فرهنگ پیشنهاد نموده است. توصیه میشود پژوهشگران حوزه فرهنگ در عوضِ رویکرد رایج، از راهکارهای خلاقانه مطرح شده در این پژوهش بهعنوان مجموعهای از راهنماییهای محرک خلاقیت در تعریف و حل مسائل فرهنگی استفاده کنند.