مطالعه کارکرد معنابخشی دین در حیات فردی و تأثیرات اجتماعی آن یکی از موضوعات مهم در جامعهشناسی دین است. اهمیت معنا در زندگی از آنجا ناشی میشود، که با ورود به جهان مدرن، نظامهای ارزشی سنتی با چالش مواجه شدند و سیال بودن جهان زندگی مدرن، کثرت معناها و روایتهای متعدد از آن، انسانها را دچار سرگشتگی و اضطراب کرد. جامعهشناسان حوزه دین، با جهتگیریهای فکری مختلف، عمدتاً بر این نظر واقف بودهاند که دین قدرت توجیه شوربختی و خوشبختی انسانها را دارد؛ که عمدتاً از طریق قرار دادن تجربیات انسانها در چارچوبی منظم و تفسیرپذیر ساختن آنها، نقش و کارکرد خود را ایفا میکند و در نهایت بهسان سپهری معنابخش عمل میکند. این پژوهش در پی آن است تا رابطه دینداری با معناداری زندگی را، بهصورت تجربی با نمونهای 372 نفره از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران آزمون کند. مطالعه بهصورت پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. بر اساس یافتههای تحقیق، دینداری با معناداری زندگی رابطه مثبت و مستقیم دارد؛ در میان ابعاد دینداری، بعد اعتقادی دارای بیشترین رابطه مثبت و بعد مناسکی دارای کمترین رابطه است. در این مقاله دلالتهای این یافتهها مورد تحلیل قرار گرفتهاند.