دوشغله بودن معلمان پدیده شایعی است که بهعنوان چالشی برای نظام آموزش و پرورش تلقی میشود. اینکه معلمان دوشغله بودن را چگونه درک و تفسیر میکنند و چه شرایطی را در این نوع کنش خود دخیل میدانند جای تامل است. این پژوهش با هدف بررسی معانی ذهنی دوشغله بودن در میان معلمان سنندجی صورت گرفته است. مشارکتکنندگان این پژوهش را 25 نفر از معلمان دوشغله تشکیل میدهند. محققان از رویکرد کیفی، نظریه مبنایی و تکنیک جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختیافته بهره جستهاند. تحلیل دادهها و مدل پارادایمی ساختهشده حاکی است نیازهای برآورد نشده، فضای اجتماعی مخاطرهآمیز/فرصتآفرین و تناقض پایگاهی بهمنزله شرایط علّی، مقایسه درون/برون سازمانی و محدودیتهای سازمانی بهمنزله بستر و زمینه و اصالتزدایی از جایگاه معلمی بهمنزله شرایط مداخلهگر در دوشغله بودن تاثیرگذارند. مشارکتکنندگان با قرارگرفتن در شرایط یادشده راهبردهای متناسبسازی نقشها، ثبات علاقه و حساسیت در گزینش شغل دوم را اتخاذ میکنند. در بُعد پیامدی، شغل دوم پیامدهای وسیع و بعضاً متناقضی در پی داشته است که در ذیل مقوله هسته دو وجهی توانمندساز فشارآفرین متمرکزند.