پژوهش حاضر با تمرکز بر دو جرم معیّن، به بررسی تاثیر میزان خودکنترلی بر میزان مصرف مواد و الکل در میان دانشجویان پرداخته است. برای دستیابی به این هدف ابتدا با روش نمونهگیری تصادفی ساده، دانشگاههای تهران و علامه طباطبایی از بین دانشگاههای سراسری شهر تهران انتخاب و در مرحله بعد، تعداد 416 نفر از دانشجویان این دانشگاهها بهصورت در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامههای مورد نظر برای آنها اجرا شد. بهمنظور تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی.اس.اس و لیزرل استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس خودکنترلی از شش عامل اشباع شده است و مدل نظری ساختار عاملی با دادههای پژوهش برازش قابل قبولی نشان داده است. نتایج همچنین نشان داد که خودکنترلی دانشجویان در حد متوسط بوده است. شایعترین مواد مصرفی نیز، میان دانشجویان پسر «سیگار» و بین دختران «قلیان» بوده است. نتایج آزمون تی نشان داد که بین دختران و پسران از حیث مصرف مواد و الکل تفاوت معناداری وجود دارد، بهطوریکه مصرف مواد و الکل در بین دانشجویان پسر بیشتر از دختران است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان داد که تمام مولفههای خودکنترلی پایین، بهجز مولفه «ابراز خشم»، میتوانند تغییرات مصرف مواد و الکل دانشجویان را تبیین کنند؛ بنابراین خودکنترلی یکی از عوامل مهم و موثر، تبیینکننده مسیله مصرف مواد و الکل دانشجویان است.