یادگیری بیشتر درباره تعاملات میان نهادها (رسمی و غیررسمی) شرط لازم برای بهبود عملکرد اقتصادی است. در این مقاله یک بعد از این تعاملات نهادی، یعنی رابطه میان فرهنگ و نهاد رسمی قانون بررسیشده است. مسئله اصلی این تحقیق نسبت میان فرهنگ و نهادهای رسمی خصوصاً قانون بهعنوان یکی از عوامل توسعه و پیشرفت اقتصادی است.این بررسی، با روش توصیفی ـ تحلیلی در چارچوب نظری «اقتصاد نهادی جدید» انجام شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که اثر پیوند، مانع مهمی در اجرای قوانین بدون توجه به شرایط فرهنگی است. فرهنگ، انگیزه اجرای نهادهای رسمی را فراهم میکند و در صورت بروز تضاد میان قانون و فرهنگ، مردم ترجیح میدهند از فرهنگ خود پیروی کنند، با اینحال قوانین ممکن است بهمرور زمان حتی با اجرای ناقص، فرهنگ را تغییر دهند. اما جهت این تغییر لزوماً مثبت نیست. فرهنگ و قوانین اگر مکمل نباشند بهمرور زمان یا در اثر تکانهها زائل میشوند.