روت بارکان مارکوس، اصل تنظیمی مرتبه دوم در مرامنامههای اخلاقی را طرح میکند که نشان میدهد سازگاری اصول یک مرامنامه اخلاقی با پذیرش وجود دوراهیهای اخلاقی ناهمخوانی ندارد. براساس این اصل، افرادی که از مرامنامهای تبعیت میکنند تعهد مرتبه دوم به ایجاد شرایطی دارند که در آن تمام تعهدات، بدون ایجاد دوراهیهای اخلاقی قابل انجام باشد. یروئن وندنهاوون همین اصل را در اخلاق مهندسی بهکار میبرد. راهحل او برای حذف دوراهیهای اخلاقی، راهحلی فنی و با استفاده از نوآوریهای تکنولوژیک است. در این مقاله با شرح و مقایسه دیدگاه مارکوس و وندنهاوون استدلال خواهد شد که مثالهای ارائهشده توسط وندنهاوون، دوراهی اخلاقی واقعی بهمعنای مورد نظر مارکوس نیست و راهحل پیشنهادی او به عامل اخلاقی برای خلاص شدن از دوراهیهای اخلاقیِ واقعی کمکی نخواهد کرد.