تاریخ فرهنگ و تاریــخ فرهنگی دو رویکــرد در حوزه علوم اجتماعیاند که هر کدام از منظر خود به توصیف و تبیین فرهنگ در جامعه انســانی میپردازند. با توجه به گســتردگی و پیچیدگی معنایــیِ واژه فرهنگ و تغییر مفهومــی واژه تاریخ، قلمرو معرفتی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی نیز دارای گستره و ژرفای غیرقابل تعین است. البته این دو رهیافت بــا وجود همگرایی معنایی، هم در حوزه معرفتی و هم در حیطه متدولوژی، دارای اختلاف و افتراقاند. تاریخ فرهنگ با محوریت نخبگان، تاریخ اندیشه را مورد تأمل قرار میدهد حال آنکه تاریخ فرهنگی به فرهنگ عامه توجه ویژه دارد و در کنار بررسی فرایندهای فرهنگی در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی، تجربههای زیستی انسانی را نیز مورد بررسی قرار میدهد. بهعلاوه در تاریخ فرهنگی بر خلاف تاریخ فرهنگ، تاریخ انسانی موضوع محور یا واقعه محور نیست بلکه معنا محور است. از لحاظ روششناختی نیز تاریخ فرهنگ بیشتر مبتنی بر روش کمّی و اثباتگرا است حال آنکه تاریخ فرهنگی از روش کیفی تبعیت میکند که بهدنبال فهم فرهنگی است. این نوشته به اجمال، وجوه همگرایی و واگرایی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی را مورد تأمل قرار میدهد و به این ابهام اساسی پاسخ میدهد که با وجود همه مزایای رویکرد تاریخ فرهنگ، رهیافت تاریخ فرهنگی بهسبب ماهیت میان رشتهای این توانایی را دارد که بهجای تکیه بر روایت ها و رویدادها، به جنبههای پنهان و مغفول زندگی انسانی توجه کند.