مسئله کیفیت آموزش عالی موضوعی است که ذهن بسیاری از صاحبنظران، سیاستگذاران و برنامهریزان را به خود مشغول کرده است. هدف این مقاله بررسی انتقادی آن روایتی از کیفیت است که آن را بهعنوان کارآیی معرفی میکند. از اینمنظر دانشگاه با کیفیت، نهادی است که امکان تولید و فروش دانش را در بازار جهانی فراهم سازد. از لحاظ روششناختی با توجه به ماهیت فلسفی تحقیق در این مقاله از روشهای انتقادی و استنتاجی استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که کاربرد معیار کارآیی برای سنجش کیفیت همه ساحتهای آموزش عالی ـ بهویژه ساحتهای اخلاقی و معنوی ـ روا نیست. چنین تعمیم ناروایی نهتنها مقام و موقع انسان را نادیده میگیرد بلکه ارزش هرگونه تربیت راستین را به سطح انجام فعالیتهای محدود تقلیل میدهد. از اینرو در این مقاله تلاش شده است تا به اتکاء به نظریه چند ساحتی یاسپرس از انسان، مفهوم کیفیت و حدود و ثغور آن در آموزش عالی مورد بازاندیشی قرار گیرد.
صفارحیدری, حجت. (1398). نقدی هستیشناختی بر فراروایت کیفیت بهمثابه کارآمدی در آموزش عالی ایران. فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 12(47), 81-107. doi: 10.22034/jsfc.2019.103800
MLA
حجت صفارحیدری. "نقدی هستیشناختی بر فراروایت کیفیت بهمثابه کارآمدی در آموزش عالی ایران". فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 12, 47, 1398, 81-107. doi: 10.22034/jsfc.2019.103800
HARVARD
صفارحیدری, حجت. (1398). 'نقدی هستیشناختی بر فراروایت کیفیت بهمثابه کارآمدی در آموزش عالی ایران', فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 12(47), pp. 81-107. doi: 10.22034/jsfc.2019.103800
VANCOUVER
صفارحیدری, حجت. نقدی هستیشناختی بر فراروایت کیفیت بهمثابه کارآمدی در آموزش عالی ایران. فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ, 1398; 12(47): 81-107. doi: 10.22034/jsfc.2019.103800