2
دانشجوی کارشناسیارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
با گذشت بیش از ده سال از طرح ایده کرسیهای آزاداندیشی توسط مقام معظم رهبری، دانشگاههای کشور همچنان در محقق ساختن این ایده، ناکام بودهاند. این مقاله میکوشد تا نشان دهد یکی از موانع نظری قابل توجه در سر راه تحقق این ایده، شکاکیتِ معرفتشناسانه به امکان گفتگو در نظریهپردازیهای مدرن از سویی و از میان رفتن وحدت رویه در پرکتیس و اخلاق در فرهنگ مدرنیته، از سوی دیگر بوده است. دانشگاهیان ایرانی نیز بهعنوان کنشگرانی که در صف اول مواجهه با امواج نظری و فرهنگی غرب بودهاند، با جذب بخشی از این حال و هوا، خواسته یا ناخواسته، تمایل چندانی به گفتگو نشان نمیدهند. این مقاله با محور قرار دادن آرای السدیر مکاینتایر، میکوشد تا این مسئله را بکاود. یکی از اصلیترین مسائل مورد توجه مکاینتایر، از میان رفتن امکان گفتگوهای عقلانی در فرهنگ مدرنیته است. او عاطفهگرایی، چه در حوزه نظری و چه در عرصه اجتماعی را دلیل عمدهای برای این مسئله میداند و برای ایجاد امکان دوباره گفتگوی عقلانی، میکوشد تا نظریه عامی از فضائل را بپروراند؛ و اهمیت پرکتیس، تاریخ و سنت را برای تحقق هر گونه گفتگویی خاطر نشان سازد. این مقاله با بهرهگیری از این دستگاه نظری، میکوشد تا در نهایت نشان دهد چگونه بازسازی دوباره مبنای واحدی برای اخلاق و پایبندی به سنت، میتواند شرایط لازم برای تحقق ایده کرسیهای آزاداندیشی را فراهم آورد.