در مجموعه علوم انسانی، یکی از برجستهترین علمها دینشناسی است. یکی از جنبههای بارز این علم نیز مطالعات مربوط به حوزه دینداری است. دینپژوهی در جهان مسبوق بهسابقهای طولانی و تاریخی است، در ایران نیز مخصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجّه به فرهنگ حاکم بر اجتماع، پژوهشهای فراوانی در این حوزه شکلگرفته است. از آنجا که دین اسلام زیربنائیترین بخش فرهنگی کشور ما را تشکیل میدهد، این مطالعات حائز جایگاه و حساسیّت ویژهای در شاخههای مختلف نظام است. لذا صحّت این مطالعات، مبحثی بسیار مهم و دارای اولویّت است. از آنجا که مبانی و قواعد بسیاری از پژوهشهای دینداری در ایران، متأثّر از پیشینه و مدلهای غربی شکل گرفته، ضرورت بازبینی، واشکافی و داوری نسبت بهآن انکارناپذیر است. این مقاله با بیان نمونههایی از تفاوتهای ریشهای ادیان مسیحی و یهودی با اسلام، نشان میدهد که بدون توجّه به محتوای دین اسلام، امکان انحراف در تبیین دینداری و دینپژوهی بسیار زیاد خواهد بود. هدف این نوشتار، توجه دادن به دریافت بنمایههای دینداری از متن دین اسلام است. در این مقاله، با بیان نمونههایی از ابعاد دینداری مورد توجه اسلام، که با نتایج حاصل از پژوهشهای دینداری غربی همخوانی ندارد، به روشن شدن این بحث کمک شده است. نتیجه اینکه در سنجش دینداری، نباید تفاوت بنیادین ادیان در سایه لفظ مشترک دین مغفول بماند. لازمه اندازهگیری صحیح، غیرانحرافی و معتبر دینداری و راه موفّق اسلامپژوهی، توجه به فراگیری اسلام در تمامی صحنههای زندگی و دریافت معیارها وسنجههای دینداری از متن دین و با همان اوزان و رتبههایی است که در خود دین تعیین شده است.