یکی از موانع ذهنی تولید علم این باور کلیشهای است که پرنویسی با خوبنویسی در تقابلی بنیادین است. از اینرو، اگر در پی خوبنویسی (که لازمه تولید و گسترش علم است) باشیم، باید از پرنویسی بپرهیزیم و به کمنویسی روی بیاوریم. این باور چنان ریشه دوانده است که کمتر کسی یارای درافتادن با آن را دارد. مقاله حاضر در پی بررسی محتوای این باور و دلایلی است که بهسود آن ارائه شده است. در این راه، پژوهشگر پنج دلیل عمده بهسود این تقابل را صورتبندی، نقل و یکایک آنها را تحلیل و نقد میکند و سرانجام بهاستناد یافتههای متعدد پژوهشی و بهکمک قاعده لوتکا، نتیجه میگیرد که پرنویسی، البته در صورتی که بر اساس ضوابط نگارش عالمانه باشد، شرط لازم دانشآفرینی است و در واقع هسته مرکزی عمده رشتههای علمی را افراد معدودی تشکیل میدهند که عموماً پرنویس بودهاند و با نوشتههای بسیار خود ادبیات رشته خود را غنی و بارور ساختهاند، مانند ارسطو، فارابی، ابنسینا، ابنعربی، آکویناس، والتون و رشر.