1
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان
2
استاد گروه اقتصاد دانشگاه شهید باهنر کرمان
3
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان
چکیده
هدف اصلی این مقاله برآورد کششهای تقاضای محصولات فرهنگی و بررسی رفتار مصرفی خانوارهای شهری و روستایی در این گروه کالاهاست. برای این منظور از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل پویا (DAIDS) و از روش رگرسیون به ظاهر نامرتبط برای دوره 1396-1360 استفاده شده است. نتایج آزمون نشان میدهد که فرضیه همگنی برای گروه کالایی محصولات فرهنگی در بین خانوارهای شهری تأیید نمیشود. بهعبارت دیگر، مصرفکنندگان شهری در مصرف خود در گروه کالاهای منتخب دچار توهم پولی هستند، یعنی بهجای توجه به درآمد واقعی و قیمتهای واقعی در تصمیمات مصرفی خود، درآمد اسمی و قیمتهای اسمی را در نظر میگیرند. این فرضیه در خصوص خانوارهای روستایی پذیرفته میشود. کشش قیمتی محصولات فرهنگی برای مناطق شهری و روستایی کم کشش است که بهمنزله عدم امکان جایگزینی و ضروری بودن این کالاهاست. بهعلاوه نتایج نشان میدهد تغییرات قیمتی سایر گروههای هزینهای تأثیر چندانی بر تقاضای محصولات فرهنگی ندارد. همچنین کشش درآمدی محصولات فرهنگی هم برای مناطق شهری و هم روستایی بزرگتر از یک و لوکس میباشد؛ لوکس بودن کالا بدین معنی است که مصرفکننده با افزایش درآمد و ثابت بودن سایر عوامل، مصرف آن را به نسبت بیشتری افزایش دهد و بالعکس. نتایج برآورد کششهای زیرگروه محصولات فرهنگی نیز نشان میدهد برای مناطق شهری، تحصیل و آموزش کم کشش و ضروری است اما برای مناطق روستایی این کالا با کشش واحد است. از اینرو حمایت، هدایت و برنامهریزی مفید و مؤثر از محصولات فرهنگی از سوی دولت و خانوارها نیازی ضروری و دائمی است.