فرهنگ، تاریخمند است و شناخت عمیق و حلّ مسائل فرهنگی، مستلزم اتخاذ رویکردی است که بتواند تاریخمندیِ فرهنگ را لحاظ کند. عموماً افراد تصور میکنند که «فرهنگ»، مقولهای «طبیعی» و «مسلم» است که همواره به همین شکل بوده و هست، درحالیکه فرهنگ متنوع، سیال و تاریخمند است. تبارشناسی، از جمله سنتهای نظری ـ روشی است که پدیدهها را در تطور تاریخیشان بررسی میکند و با شناسایی صورتبندیهای تاریخی پدیدهها، جایگاه انتقادی مناسبی برای فهم شرایط کنونی آنها پدید میآورد. تبارشناسی، به مثابه نظریه و روش، ریشه در آن سنت نظری دارد که نیچه و فوکو، شاخصترین چهرههای آن هستند. در این مقاله، مراحل دهگانه انجام یک تحقیق تبارشناسانه (مانند تحلیل قدرت، تحلیل گسست، تحلیل مقاومت و نظایر آن) مشخص شده است. بهعلاوه به برخی تکنیکهای کار تبارشناسانه، آنگونه که فوکو مدنظر داشته، اشاره شده است. همچنین نسبت میان دیرینهشناسی و تبارشناسی بررسی شده و جهتگیری معرفتشناسانه یا هستیشناسانه آن تببین شده است.